سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نیمه گمشده - روانشناسی موفقیت
سفارش تبلیغ
آغاز حکمت، ترک لذّتها و پایان آن، نفرت از چیزهای گذراست . [امام علی علیه السلام]

روانشناسی موفقیت

Powerd by: Parsiblog ® team.
نیمه گمشده(چهارشنبه 86 آبان 9 ساعت 11:47 صبح )
 

مولانا می فرماید:

آدمی فربه شود از راه گوش                           جانور فربه شود از راه حلق و نوش

اما چگونه بیاموزیم؟

جوانی نزد سقراط آمد و گفت: می خواهم فلسفه را از تو بیاموزم.

سقراط گفت: با یقین آمدی؟ جوان گفت: بلی!

آنگاه سقراط جوان را کنار حوضی آورد و گفت: سرت را داخل آن کن. جوان سرش را داخل حوض کرد، لحظاتی بعد، سقرط گردن جوان را گرفت و داخل آب نگه داشت دقایقی چند که آن جوان داشت خفه می شد و دست های خود را به نشانه تقلا حرکت می داد، سقراط گردن او را رها کرد! جوان نفس نفس زنان سر خود را بیرون آورد وعلت این کار را از سقراط پرسید؛ سقراط جواب داد: در آن لحظات با تمام وجود خود چه چیزی را طلب می کردی؟ جوان گفت: فقط هوا را طلب می کردم و بس!

سقرط گفت: حال به خانه برو . فکر کن اگر به مرحله ای رسیده ای که فلسفه را نیز چنین – با تمام وجود خویش- طلب کنی ، آنگاه بیا تا فلسفه را به تو بیاموزم؟

عرفا گویند:

اهل دل رادو خصلت باشد:

دل سخن پذیر

سخن دل پذیر

خود را در این جمله پیدا کنید. کدام یک هستید؟

سقراط بر این باور است که در این پگاه سبز و هم آلود که حضرت دوست انسان را همچنین سیبی از وسط به دونیم کرد و این دنیا فرستاد و به همین دلیل است که انسان در این پیوسته به دنبال نیمه گمشده شان می گردند.

اما نیمه گمشده ی ما آن چنان که نامش پیداست نیمی از وجود خود ماست که با رسیدن به آن کامل می شویم. نیمه ی گمشده ما می تواند انسان های انگشت شماری باشند، مانند: پدر، مادر، برادر، یک دوست ، یک عکس ، یک کتاب ، یک دست نوشته، وحتی می تواند غیر ملموس باشد، مانند: یک آرزو، یک ایده، یک آرمان، یک خاطره معطرو خلاصه هر چیزی که اتصال او به ما و ما به او، حضور انسان را متعالی و لبریز از و سزشار از بودن و شعفناک خدای گونه خویش نماید.

به بیانی دیگر: نیمه گمشده ما همان قلب ما می باشد که بیرون از بدنمان می تپد.

دقت کنید ! اگر در مناطق شمالی کشورمان ، محل تلاقی رود به دریا را خوب نگاه کنید رود پس از مسافتی با جوش و خروش خاصی حرکت می کند و وقتی به دریا می ریزد، آرام و بی صدا می گردد. آن نقطه تلاقی را که رود به دریا می ریزد را خوب نگاه کنید به شکل مبهمی زیباست!زیباست و هم دل انگیز!

رود را کودکی های دریا می گویند، زیرا همیشه دارای سر و صدا و بازیگوشی های خاص کودکان است. وقتی این کودک بازیگوش پس از طی طریق ها و برخورد با موانع و سنگلاخ ها پخته می گردد و به دریا تبدیل می گردد، مانند انسانی که به بلوق فکری کامل رسیده دیگر از آن طغیان و شیطنت ها خبری نیست.

رود بعد از رسیدن به دریا و به آغوش کشیدن و محو شدن در آن دیگر فغان و ضجه قبل را ندارد، مانند کودک گمشده ای که بعد از سال ها فراق به آغوش مادر می پیوندد و با تمام حضور خویش مادر را به آغوش می کشد.


» فاطمه
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های وبلاگ
 RSS 
 Atom 

بازدیدهای امروز: 17   بازدید
بازدیدهای دیروز: 6  بازدید
مجموع بازدیدها: 76095    بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

روانشناسی موفقیت
فاطمه
روانشناسی
» لوگوی دوستان من «




» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «